درد و دل کاغذی من

ساخت وبلاگ

زلف آشفته ُ
خوی کرده ُ
خندان لب مست
پیرهن چاک ُ
غزل خوان ُ
صُراحی در دست
نرگس عربده جوی ُ
لبش افسوس کنان
نیم شب ، دوش به بالین من آمد بنشست
سر فراگوش من آورد
به آواز حزین گفت : ای عاشق شوریده من
خوابت هست ؟؟
عاشقی را چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست...

درد و دل کاغذی من...
ما را در سایت درد و دل کاغذی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eyarehdabestanieman7 بازدید : 24 تاريخ : شنبه 25 فروردين 1403 ساعت: 9:18

زندگی می‌کشد آخر به کجا کارت راباید از دور تماشا بکنی یارت راروز دیدار، خودت را به ندیدن بزنیشب ولی دوره کنی لحظهٔ دیدارت راعاشقش باشی و تا عشق، خریدارت شددور سازی خودت از خویش خریدارت رادوستش داشته باشی و نبیند هرگز«دوستت دارم» در سینه گرفتارت رابهترین پاسخ این درد، سکوت است، سکوتنکند باز کنی مخزن‌الاسرارت رارفتنی می‌رود و باز تو خواهی پرسیداز «نسیم سحر آرامگه یار...» ت را ابراهیم زمانی درد و دل کاغذی من...
ما را در سایت درد و دل کاغذی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eyarehdabestanieman7 بازدید : 30 تاريخ : شنبه 25 فروردين 1403 ساعت: 9:18